شاید بهتر باشه خیلیاتون به این پست توجه کنید.

میدونید..من همیشه با امید به نوشتن توی وبلاگم ادامه دادم.

خیلیا فقط نگاه میکنن و کاری نمیکنن..اون دفعه برای تولدم پست گذاشتم از ۵۰ نفر نزدیک ۸ نفر اهمیت دادن.

شاید برای کسی مهم نباشه اما برای من هست. بارها و بارها به بستن وبلاگم جدی فکر کردم اما دلم نیومد دکمه ی *حذف سایت* رو بزنم. اینجا تنها جاییه که تونستم با علاقه بنویسم ولی شاید اونقدری که فکر میکردم نتیجه نداد.

و واقعا نیاز به حمایت دارم. شاید من اون شرلی شادی که همیشه از D: و xD استفاده میکرد نباشم. شاید بعصی وقتا به دیدن نظرات شما زیر پست هام نیاز داشته باشم، من با شما، کسایی که پشت یه مانیتور-چه کوچیک چه بزرگ-حس خوبی دارم ولی فکر نمیکنم این قضیه دوطرفه باشه و همین باعث میشه تمام این وبلاگ رو با یه دکمه تموم کنم.

شاید قبلا فکر میکردم دروازه های این باغ همیشه باز خواهد بود، اما الان اینطور نیست، شاید یه روز در های بزرگش قفل بشه. نمیدونم کِی. شاید فردا، پس فردا، هفته بعد، یا شایدم چند ثانیه بعد...