28 سپتامبر 2022

برای.....؟

به یاد داری که سال پیش همین موقع کنار هم خوشحال ترین بودیم؟ البته تا زمانی که تو مثل برف آب شدی و نمیدانم از کدام کوه سرازیر شدی، اما دلم برایت تنگ شده است. هنوز هم دوست دارم با تو وقت بگذرانم چون کنار تو شاد بودم و شاید تو بودی که مرا تغییر دادی!

اصلا نمیدانم که این نامه به دست تو میرسد یا نه...اما مینویسم تا شاید حس بهتری داشته باشم.

صبح ها با رشته پیام های طولانی ات بیدار میشدم و این همیشه یکی از دلایلی بود که با ذوق اینترنت را روشن میکردم تا پیام هایت را پاسخ دهم. اما چه شد؟ پیام هایت از 12 تا به 7 تا و سپس ناگهان هیچ شد.

تو به من کمک کردی چیزهای جدید را تجربه کنم. دروغ نگویم قلمت عالیست و از خواندن نوشته هایت لذت میبردم. تو نه تنها یک دوست، بلکه یک الگو بودی. دوست دارم به سال پیش برگردم و بارها و بارها خودم را معرفی کنم تا دوستی ای بینمان شکل بگیرد.

گرچه اگر الان هزاران بارهم سعی کنم نمیتوانیم مثل سابق باشیم. چون شاید تو بازهم مرا تغییر داده باشی، دیگر دیدگاه سابق را به تو نخواهم داشت. چون الان حرفت را میفهمم، شاید ما واقعا نمیتوانیم دوست یکدیگر باشیم.

دوست قدیمی و شاید هم صمیمیت،

شرلی.